to go to gether

to gio to gɛðəɹ


فارسی

1 عمومی:: بهم‌خوردن‌، بهم‌امدن‌، باهم‌جوربودن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code